برباد رفته، از یاد رفته

ساخت وبلاگ
 

افتادن تو دنیا و میون آدمهایی که به هیچ چیزشون نمی شه اعتماد کرد ،بعد اون بالا خدایی که باید به همه چیزش اعتماد کرد.

پ.ن:مثل من فراری از دست خودت رو باید یه جوری بالاخره آدم کنی!

پ.ن:آدم شدن درد داره،گریه داره،پس گردنی داره 

+ نوشته شده در سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۶ساعت 14:32 توسط فاطمه |
برباد رفته، از یاد رفته...
ما را در سایت برباد رفته، از یاد رفته دنبال می کنید

برچسب : خدایا,حکمتت,چقدر,نکته,داره, نویسنده : jaryan70 بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 16:17

  یک روزی هم خیلی ناامید شده بودم.نشستم روی صندلی آبی یا خاکستری دانشکده.یادم نیست.هرکس کنارم رد می شد زمین می لرزید باور کن دیوار هم می لرزید.زمین  سفت هم یکی از آن تکیه گاه های سست است که وقتی خیلی ناامید می شوی خالی می شود و اصلا تحمل پاهایت را ندارد.تنم سرد شده بود.تن گرم آدمی سرد شود می فهمی یعنی چه؟یعنی فکر کن اینقدر آدمی حس کند به ته چیزی رسیده باشد، اینقدر بند توی دست و بالش  پیچیده باشد.اینقدر گره ی کورکه با دندان هم باز نشود.. چهارشنبه 26 ماه رمضان بود و نزدیکهای ظهر.احساس بی پناهی گلوم را هی چنگ زده بود دلم نه از روزه ،از غصه ضعف می رفت.نفس کم اورده و زده بودم بیرون.دیدی وقتی بی قر برباد رفته، از یاد رفته...
ما را در سایت برباد رفته، از یاد رفته دنبال می کنید

برچسب : وقتی,نبود, نویسنده : jaryan70 بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 16:17